دانلود مقاله و تحقیق علمی

اکوتوریسم

اکوتوریسم

اکوتوریسم یا بوم گردشگری یا طبیعت‌گردی، گونه‌ای از گردشگری است که در آن گردشگران برای دیدار از مناطق طبیعی نامسکون و دست‌نخوردهٔ جهان سفر می‌کنند و به تماشای گیاهان و پرندگان و ماهی‌ها و دیگر جانوران می‌پردازند.
البته در اکوتوریسم صرفاً دیدار مطرح نیست بلکه آموزش محیط زیست و نفع‌رسانی به جوامع محلی و غیره ضروری و واجب است.
به این‌گونه از گردشگران که به دیدار از بوم سامانه و طبیعت زنده می‌پردازند، نام اکوتوریست یا بوم گردشگر داده شده‌است. بسیاری از کشورها بخش هنگفتی از درآمد خود را از بوم گردشگران خارجی تأمین می‌کنند. «در ایران توسط فرهنگستان معادل طبیعت‌گردی نام‌گذاری شده‌است که با توجه به ظهور زمین‌گردشگری در چند دههٔ اخیر در ایران و جهان این واژه با معادل‌سازی طبیعت‌گردی صحیح نخواهد بود و بهتر است اکوتوریسم را معادل بوم گردشگری نامید».

گردشگری هم اکنون یکی از اساسی‌ترین ارکان توسعه پایدار است و اکوتوریسم نیز نوعی از گردشگری است که انگیزه اصلی آن بهره‌برداری از طبیعت است. این مقاله قصد دارد با استفاده از روش توصیفی – تحلیلی به بررسی قابلیت‌های اکوتوریسم در روستای نمونه گردشگری مال آقا در شهرستان باغملک خوزستان بپردازد. این روستا که در منطقه‌ای کوهستانی با جاذبه‌های طبیعی فراوان، در دامنه‌های جنوبی زاگرس واقع شده، هرساله در فصل گرما پذیرای هزاران گردشگر خوزستانی برای گذران اوقات فراغت و سیاحت بوده که با جاذبه‌های اکوتوریسمی بالای خود می‌تواند به عنوان دروازه‌ای برای اکوتوریسم در نواحی جنوب غربی کشور عمل کرده ولی به دلیل سیاست‌های نامناسب و عدم وجود زیرساخت‌های لازم برای گردشگری نسبت به قابلیت‌های فراوان اکوتوریسمی نیاز به مطالعه و توجه بیشتر دارد.

جایگاه اکوتوریسم در بازار توریسم(گردشگری):
از مقایسه‌ی ابعاد گردشگری درشاخه‌ی اکوتوریسم با سایر زمینه‌های گردشگری، درمی‌یابیم در حالی که سایر شاخه‌ها به توریسم انبوه، شرکتها، آژانس‌ها و هتل‌های بزرگ می‌اندیشند، فعالان شاخه اکو توریسم(بوم‌گردی) به ندرت با گروه‌هایی بیش از 30 نفر برای هر برنامه سرو کار دارند و نیز  از طریق شرکتهای کوچک و  استفاده از  راهنمایان محلی و امکانات محدود در محیط‌های طبیعی فعالیت می کند.
بنابراین یکی از مهمترین اصول برای اکوتوریسم و اکو توریست‌ها این است که:
«رد پا» باید تنها اثری باشد که از اکوتوریسم در طبیعت به جا گذاشته می شود و عکس‌ها و خاطرات سفر نیز تنها یادگاری‌هایی باشند که از طبیعت نزد اکو توریست‌ها(بوم‌گردان) باقی می‌ماند.
بهتر است شما به عنوان یک اکو توریست اندکی از نمونه‌های قوانین اخلاقی این صنعت را بدانید:
•    برای حفظ و ارتقای یکپارچگی طبیعی مکان های مورد بازدید تلاش کنید.
•    به حساسیت های فرهنگی احترام بگذارید.
•    در تور، حداقل میزان زباله و ضایعات زیست محیطی را تولید کنید.
•    محیط طبیعی مورد بازدید خود را تمیزتر از زمان آغاز، ترک کنید.
•    آرامش حیات وحش را بر هم نزنید.
•    از محصولاتی که از حیوانات و گیاهان در خطر انقراض تهیه می شوند خریداری نکنید.
•    با خرید محصولات بومی به اقتصاد محلی کمک کنید.
•    باورها و اعتقادات  سنتی و مردمی منطقه را بشناسید و به آنها بی‌احترامی نکنید.
•    از چیدن گل در طبیعت خودداری کرده و در عوض با عکاسی از آن لذت ببرید.
•    از مکانهای خصوصی و مردمان محلی و عشایر (بخصوص زنها و کودکان) بدون اجازه عکاسی نکنید.
•    به اماکن مقدس احترام بگذارید.
•    هرگز قولی را به عشایر و مردمان روستایی ندهید که نتوانید عمل کنید.
•    سعی کنید در محیطهای روستایی و عشایری پوشش شما مناسب باشد.

منبع:مقاله اکوتوریسم


نويسنده : الهه سرافراز


خشکسالی

خشکسالی

خشکسالی، دوره‌ی کم‌آبی است که طی آن یک منطقه با کمبود در ذخیره و منابع آبی مواجه است. از این تعریف، بلافاصله می‌توان نتیجه گرفت که دوره کم‌آبی نسبت به یک منطقه به خصوص و ویژگی‌های مختلف آن سنجیده می‌شود و به سادگی نمی‌توان مفاهیم و مسائل مربوط یا برآمده از آن را در طول زمان و مکان تعمیم بخشید.خشکسالی یا به عبارتی دوره امتداد خشکی می‌تواند از چند ماه تا چند سال باشد. در واقع از نظرگاه علمی عبارت دقیق‌تر و مناسب‌تر به جای خشکسالی، «دوره کم‌آبی» است.
خشک‌سالی می‌تواند باعث عدم توازن در میزان آب و در نتیجهٔ آن کمبود آب، نابودی گیاهان، کم شدن شدّت جریان آب (برای نیروگاه‌های برق‌آبی)، کاهش عمق آب‌های سطحی و خاک مرطوب می‌شود. این اتّفاق زمانی رخ می‌دهد که تبخیر سطحی و تبخیر آب از گیاهان از حدّ معمول در مدّت معیّن بیشتر شود. خشک‌سالی جدّی‌ترین معضل فیزیکی برای کشاورزی در همهٔ جای دنیا است. برای مقابله با این پدیده بارور کردن ابرها می‌تواند (نه الزاماً) روشی مؤثر ولی کوتاه‌مدت است.

مجموعه‌ای از تحقیقات بین‌المللی که در اواخر دهه ۵۰ شمسی صورت گرفت، حاکی از آن بود که بیش از ۱۵۰ تعریف متفاوت از خشکسالی در نوشته‌های مختلف علمی مطرح شده و به چاپ رسیده‌است. کثرت این تعاریف بازتابی از تنوع و گستره وسیع این مقوله است که نشان‌دهنده آن است که این تعاریف بر حسب نیاز در نواحی مختلف و رهیافت‌های متعدد به این پدیده در رشته‌های علمی گوناگون، شکل گرفته‌است. دونالد ویلهایت، اقلیم‌شناس و مایکل گلانتز، دانشمند علوم اتمسفر طی تحقیق جامعی که در مقاله‌ای با عنوان «درک پدیده خشکسالی: نقش تعاریف» به چاپ رساندند، این تعاریف متعدد را بر مبنای چهار رهیافت بنیادین برای سنجش پدیده خشکسالی طبقه‌بندی کردند: آب‌وهواشناسی، هیدرولوژیکی (آب‌شناسی)، زراعتی و اقتصادی-اجتماعی. سه دسته اول به بررسی روش‌های اندازه‌گیری و سنجش دوره کم‌آبی به عنوان یک پدیده فیزیکی می‌پردازند. دسته چهارم، اما، دوره کم‌آبی را از منظر عرضه و تقاضا بررسی می‌کند؛ اثرات کمبود آب را در نظام‌های اقتصادی-اجتماعی، ردگیری می‌کند.

خشکسالی از جمله بلایای طبیعی است که رخداد آن اثرات بسیار زیانباری در محیط های اکولوژیکی وارد می سازد. دخالت متغیرهای مختلف به صورت مستقیم وغیر مستقیم در رخداد خشکسالی تعریف این وازه را مشکل نموده و به همین جهت تا کنون تعریف جامع و قابل قبولی از خشکسالی برای همه محققان عنوان نگردیده است. خشکسالی ویژگی دائم منطقه نبوده و در هر رژیم آب و هوایی ممکن است مشاهده شود، که هر ساله خسارت های زیادی به بشر تحمیل میکند. بروز خشکسالی علاوه بر کاهش منابع سطحی و زیر زمینی در دسترس و وارد کردن خسارات هنگفت به بخش کشاورزی آبی و دیم بر بخشهای مختلف اکوسیستم مرتعی نیز اثر می گذارد. اگر وضعیت تخریب منابع طبیعی به روال معمول ادامه یابد، تحت هر شرایطی انهدام و نابودی پوشش گیاهی می تواند قابلیت انعطاف محیط را در مقابل بروز خشکسالی کاهش داده و این پدیده یک روند خود تشدیدی را طی کند. در این تحقیق سعی شده است مفهوم خشکسالی از دیدگاههای مختلف بررسی شود ضمن اینکه جنبه های مختلف اثرات خشکسالی (با تاکید بر منابع طبیعی) و راههای مقابله با آن مورد بحث و بررسی قرار گیرد.یکی از مهمترین موضوعات در بررسی راهکارههای کاهش اثرهای خشکسالی، تقدم زمانی ارائه راهکارها می باشد. بدین عبارت که بخشی از این راهکارها پیش، برخی حین و برخی بعد از وقوع خشکسالی می باید صورت گیرد. نیل به یک راه حل موفق بدون تردید در گرو اراده سیاسی دولتمردان و برنامه ریزان و عزم دل و مشارکت آگاهانه مردم و مسوولان است.

منبع:مقاله خشکسالی


نويسنده : الهه سرافراز


مدیریت روستایی

مدیریت روستایی

در مورد روستا و دِه تعاریف متعدد و زیادی گفته شده، ده یا روستا که در کتاب‌های نشر قدیم به صورت دیه هم دیده می‌شود، در پارسی میانه، ده (Deh) در پارسی باستان (Dahya) به معنی سرزمین و در اوستا به شکل دخیو (Daxya) آمده‌است.در ایران، ده از قدیمی‌ترین زمان یک واحد اجتماعی و تشکیلاتی و جایی بوده‌است که در آن گروه‌هایی از مردم روستایی برای همکاری در زمینه‌های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی گرد هم تجمع یافته‌اند. ده اساس زندگی اجتماعی ایران را تشکیل می‌دهد و اهمیت آن به اعتبار اینکه یک واحد تشکیلاتی در زندگی روستایی است، در سراسر قرون وسطی و از آن پس تا به امروز برقرار بوده‌است.

دهیاریها به عنوان سازمانهای عمومی غیر دولتی می باشند که اخیرا برای اداره امور عمومی روستاها در نظام مدیریت روستایی کشورمطرح شدند و اداره امور محلی را با نظارت روستاییان به انجام می رسانند. این راهبرد موثر در طی برنامه سوم توسعه اقتصادی، اجتماعی،فرهنگی به جهت تمرکز زدایی از وظایف دستگاههای دولتی، اصلاح ساختار و نظام اداری، منطقی کردن حجم و اندازه دولت، تقویت نهادها وسازمانهای عمومی غیردولتی و در مجموع تصدی اجتماعی و اقتصادی غیر ضروری به نهادهای غیر دولتی انجام پذیرفت. این اقدام می تواند در بر اساس نیاز و تواناییهای گروههای مختلف ساکن روستا، در موضوعات متنوع و ضروری محیط بومی و محلی، به منظور اجرای برنامه های توسعه ای روستاها موثر واقع گردد. مقاله مروری حاض ر با هدف نقش دهیاریها در توسعه پایدار با بهره گیری از مطالعات کتابخانهای و بررسی منابع اینترنتی به تحلیل این امر می پردازد. نتایج نشان داد مدیریت روستا می تواند با آموزش مردم و تشکیل گروه های مختلف محلی، فرهنگ سازی، ایجاد روحیه تعامل، تحمل مشارکت گروهی زمینه را برای توسعه پایدار فراهم نماید.



مدیریت مهم ترین عامل در حیات، رشد و بالندگی یا مرگ یک جامعه است و روند حرکت از وضع موجود به سوی وضع مطلوب را کنترل می کند. روستاها به منزله مکان هایی خاص با شیوه زندگی و فعالیت هایی متفاوت نسبت به شهرها نیازمند الگوی مدیریتی مجزا و منطبق با شرایط اقتصادی، اجتماعی و بوم شناختی حاکم بر روستا هستند. نگاهی به سیر تاریخی مدیریت این نکته را آشکار می سازد که شکست دولت و بازار در عرصه مدیریت در دو قرن اخیر به علت ناکارآمدی دولت و بازار بوده است. اما در دهه های اخیر، از یک سو، مدیران و برنامه ریزان روستایی بدین نتیجه رسیده اند که بدون مشارکت مردم محلی، در کنار دولت و بازار دستیابی به توسعه پایدار غیرممکن است، و از سوی دیگر، تغییر در شیوه مدیریتی مستلزم نگاهی نو به نقش نهادهای موثر در روستاست. در نتیجه، به دلیل پویایی جامعه روستایی، هیچ نسخه از پیش تجویز شده ای بدون مشارکت مستقیم مردم، دولت و بازار در فرآیند سیاست گذاری، برنامه ریزی و مدیریت پاسخگوی کاستی ها نیست. فرآیند مدیریت و برنامه ریزی روستایی نیازمند دستیابی به یک نقطه تعادل میان قدرت های موثر در آن است که از آن با عنوان مدیریت مشارکتی یاد می شود. هدف این تحقیق، از یک سو، یافتن شیوه مدیریتی سازگار با شرایط روستاها و از سوی دیگر، برقراری تعامل منطقی بین نیروهای بومی و غیربومی برای برنامه ریزی مناسب تر است. سوال تحقیق این است که آیا مدیریت مشارکتی می تواند منجر به شکل گیری ترکیب مناسبی از بازیگران عرصه مدیریت روستایی شود؟ روش تحقیق مطالعه کتابخانه ای و به شیوه توصیفی – تحلیلی است.

منبع:مقاله مدیریت روستایی


نويسنده : الهه سرافراز


توسعه روستایی

توسعه روستایی

منظور از توسعه روستایی (انگلیسی: Rural development) عموماً فرایند ارتقای کیفیت زندگی و وضعیت اقتصادی مردمیست که در نواحی نسبتاً منزوی و با تراکم جمعیت کم زندگی می‌کنند. به‌طور سنتی توسعه روستایی بر بهره‌گیری از منابع طبیعی سرزمینی نظیر کشاورزی و جنگلداری متمرکز بوده‌است. به هر روی، تغییرات در شبکه‌های تولیدی جهانی و شهری شدن فزاینده خصوصیات نواحی روستایی را تغییر داده است. افزاش گردشگری، تولیدهای خاص، و تفریحات جایگزین استخراج منابع و کشاورزی به عنوان محرک‌های اصلی اقتصادی شده‌اند.
هدف از مدیریت توسعه و عمران روستایی، تنظیم و اجرای برنامه‌هایی است که شرایط زندگی ساکنان مناطق روستایی را بهبود بخشد؛ به طوری که با اکتشاف، شناسایی، سازماندهی و بسیج منابع مذکور، حداکثر استفاده از قابلیت‌های موجود در روستا به عمل آید. بنابراین، توسعه و عمران روستا باید مشتمل بر مجموعه‌ای از اقدامات بنیادی برای اصلاح اوضاع اقتصادی، فرهنگیو سیاسی در جامعه روستایی باشد و آن را به گونه‌ای متحول سازد که همه استعدادهای بالقوه موجود در روستا را بالفعل نماید و یک سیستم اجتماعی عادلانه را پایه‌ریزی کند.
توسعه روستایی به عنوان هدف توسعه و یا راهبرد دستیابی به آن در بسیاری از کشورهای جهان بویژه کشورهای در حال توسعه که بخش زیادی از جمعیت آنها در روستاها زندگی می کنند مورد تاکید است. با توجه به نقش برنامه ریزی در دستیابی به توسعه، و در نظر گرفتن این مطلب که برنامه ریزی به عنوان یک فرایند دارای مراحل مختلفی از جمله تهیه برنامه، اجرا، نظارت و ارزشیابی می باشد، اتخاذ یک روش شناسی مشخص در این روند ضروری می باشد. با در نظر گرفتن راهبردهای مختلف در زمینه توسعه روستایی از جمله توسعه روستایی یکپارچه و توسعه روستایی پایدار، روش شناسی های متفاوتی نیز قابل طرح ریزی است. روش شناسی برنامه ریزی توسعه روستایی باید در چهارچوب نظام سیاسی، اقتصادی و اجتماعی یک کشور تعیین شود و به همین علت، وجود یک روش شناسی یکسان برای همه کشورها واقع بینانه نیست. در این مقاله مفاهیم، راهبردها و فرایندهای برنامه ریزی توسعه روستایی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است.

منبع:مقاله توسعه روستایی


نويسنده : الهه سرافراز


دیدگاه ملاصدرا و علامه طباطبایی در باب نفس

دیدگاه ملاصدرا و علامه طباطبایی در باب نفس

صدرالدین محمد بن ابراهیم قوام شیرازی معروف به مُلاصَدرا و صدرالمتألهین (درگذشته ۱۰۴۵ قمری، متأله و فیلسوف شیعه ایرانی سدهٔ یازدهم هجری قمری و بنیان‌گذار حکمت متعالیه است. کارهای او را می‌توان نمایش دهندهٔ نوعی تلفیق از هزار سال تفکر و اندیشهٔ اسلامی پیش از زمان او به حساب آورد.

سید محمدحسین طباطبایی (زاده ۱۲۸۱ تبریز - درگذشته ۲۴ آبان ۱۳۶۰ قم) معروف‌ به علامه طباطبایی روحانی، عارف، فیلسوف و نویسنده ایرانی بود. وی از مدرسان حوزهٔ علمیه قم به‌شمار می‌آمد. از شاگردان وی می‌توان به سید روح الله خمینی، مرتضی مطهری، سید محمد بهشتی، سیدعلی خامنه‌ای، ناصر مکارم شیرازی، محمدرضا مهدوی کنی و محمدتقی مصباح یزدی اشاره کرد. تفسیر المیزان، نهایةالحکمة، شیعه در اسلام و اصول فلسفه و روش رئالیسم از آثار اوست.

مقالۀ حاضر، به بررسی دیدگاه‌های علامه سیدمحمدحسین طباطبایی دربارۀ مهم‌ترین و چالش‌برانگیزترین مباحث مربوط به نفس و بدن همچون، حدوث نفس، تجرّد نفس، جاودانگی نفس و ... می‌پردازد. در بخش اول، پس از بررسی معنای روح و نفس،‌ مسئلۀ حدوث نفس از دیدگاه علامه بررسی شده است. بحث از دیدگاه علامه در باب حدوث جسمانی نفس و تبعیت او از ملاصدرا در این زمینه  و همچنین بررسی تفسیر خاص علامه از آیات قرآن در باب تنزل الروح و هم‌سنخ‌بودن آن با روح انسان بخش‌های دیگر مقاله را شکل می‌دهند. در ادامه به جاودانگی نفس پرداخته می‌شود و این مسئله پی گرفته می‌شود که حقیقت انسان از دیدگاه علامه چیست؟ چگونگی رابطۀ نفس و بدن از دیدگاه علامه بخش پایانی مقاله را شکل می‌دهد. در این مقاله، نشان داده‌ام که علامه طباطبایی حتی در مباحث قرآنی خود نیز مبانی فلسفی را تکیه‌گاه اصلی قرار داده است و بر این اساس گاه از روش تفسیر قرآن به قرآن بسیار دور شده است.

علامه طباطبایی وجود انسان را مرکب از سه وجود متناظر با عوالم سه‎گانه جهان آفرینش می‎داند. از نظر او انسان توسط حواس با عالم محسوسات، توسط خیال با عالم خیال و توسط عقل با عالم عقل ارتباط برقرار می‎کند. در حالی که ملاصدرا عوالم ثلاثه را عقل، نفس و طبیعت می‌داند و در قوس صعود، عالم مثال را در پرتو نفس و اشتداد وجودی آن تبیین می‌کند. از نظر ملاصدرا عمل امری عرضی و تبعی است و آنچه باقی است نفس و ملکات نفسانی است و بدن مثالی که قیام صدوری به نفس دارد و بر اساس نیات و اعمال، توسط نفس انشاء شده است. علامه ابدان اخروی را تابع نفس نمی‌داند. از نظر او پس از پیدایی عالم آخرت و پیدایش ابدان اخروی انسان به‌عنوان حقیقتی مرکب از بدن و روح در عالم آخرت تحقّق پیدا می‌کند. از این رو، روح با وجود مغایرت با بدن در این نشئه به نحوى با آن متّحد است که هوهویّت میان آن دو صدق مى‏کند. بر این اساس در باب ایمان ملاصدرا از میان دو عنصر نظر و عمل، اصالت را به بعد نظری می‌دهد و معتقد است که ایمان که تنها عامل سعادت و جاودانگی وجود انسان است، تنها از سنخ علم بوده و عمل در این جایگاه در حد علت معدّه تنزل می‌یاید. اما علامه طباطبایی با نگاهی متفاوت به انسان و اعمال و کردار او،‌ برای عمل جایگاهی رفیع و در حد نظر قائل می‌‌شود و معتقد است که سعادت انسان در گرو هر دو بعد نظری و عملی اوست. وی ایمان را برخاسته از علم و عمل می‌داند و در این رابطه برای عمل، نقشی اصلی و نه تبعی و معدّه در نظر می‌گیرد. علامه طباطبایی در عین خارج کردن عمل از حوزه تعریف ایمان با پیش کشیدن نقش گرایشات انسانی در این زمینه به نحو ظریف و دقیقی اهمیت عمل در این حوزه را نیز مشخص می‌کند.

منبع:مقاله دیدگاه ملاصدرا و علامه طباطبایی در باب نفس


نويسنده : الهه سرافراز


ابعاد هوش معنوی

ابعاد هوش معنوی

هوش معنوی (SQ): این هوش برخلاف هوش عقلانی که کامپیوتر‌ها هم از آن بهره مندند و نیز هوش عاطفی که در برخی از پستانداران رده بالا دیده می‌شود، خاص انسان است. زوهار و مارشال هوش معنوی را یک بعد جدید از هوش انسانی معرفی کردند و به نظر آن‌ها هوشن‌هایی است و برای حل مسائل مفهومی و ارزشی استفاده می‌شود. هوش معنوی زمینه تمام آن چیز‌هایی است که ما به آن‌ها اعتقاد و باور داریم. سوال‌های جدی در مورد اینکه از کجا آمده ایم، به کجا می‌رویم و هدف اصلی زندگی چیست، از نمود‌های هوش معنوی است.

این هوش برای کارکرد اثربخش هوش عقلانی و هوش عاطفی ضرورت دارد. در واقع هوش عقلانی دروازه ورود فرد برای کسب موفقیت در رشته تحصیلی مورد علاقه اش است، اما آنچه او را در زمره بهترین‌ها در شغل و حرفه او قرار می‌دهد، هوش عاطفی است.

بهره مندی از حداقل هوش عاطفی آغاز راه سفر به سوی معنویت، خودآگاهی و هوش معنوی است که خود موجب تقویت هوش عاطفی می‌شود. از طرف دیگر هوش عاطفی نیز می‌تواند در رشد و ارتقای هوش معنوی موثر باشد. دو هوش عاطفی و هوش معنوی تاثیری مستقیم و مثبت بر یکدیگر دارند. رشد و توسعه هر یک باعث پرورش و توسعه دیگری می‌شود.
هدف اصلی این پژوهش بررسی رابطه بین ابعاد هوش معنوی و سلامت سازمانی با نقش واسطه ای رفتار شهروندی سازمانی در کارکنان شرکت برق منطقه ای فارس بوده است. از نظر ماهیت و اهداف، این پژوهش از نوع کاربردی و برای اجرای آن از روش همبستگی استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش تمامی کارکنان شرکت برق منطقه ای فارس با تعداد 270 نفر بوده است. برای تعیین حجم نمونه با استفاده از جدول مورگان تعداد 159 نفر به عنوان حجم نمونه برآورد شده که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شده اند. برای گردآوری داده ها، سه پرسشنامه 1) هوش معنوی کینگ 2)سلامت سازمانی هوی و فیلدمن و 3)پرسشنامه رفتار شهروندی سازمانی صحرانورد بکار رفته است. نتایج پژوهش نشان دادند که بین هوش معنوی با رفتار شهروندی سازمانی، بین رفتار شهروندی سازمانی با سلامت سازمانی و بین هوش معنوی با سلامت سازمانی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. رفتار شهروندی سازمانی در مجموع توانسته است در رابطه بین ابعاد هوش معنوی و سلامت سازمانی نقش واسطه ای ایفا کند. بر اساس نتایج این پژوهش می توان نتیجه گرفت که رفتار شهروندی سازمانی در رابطه بین ابعاد هوش معنوی و سلامت سازمانی نقش واسطه ای ایفا می کند.

منبع:مقاله ابعاد هوش معنوی


نويسنده : الهه سرافراز


ابعاد هوش فرهنگی

ابعاد هوش فرهنگی

 فرهنگ culture « در اصل به معنای کشت و کار، آباد کردن، کاشتن و بارور ساختن زمین می باشد، که به تدریج مفهوم آن تغییراتی یافت و در ادبیات و علوم در قرن 18. م به معنی پرورش روانی و معنوی بکار می برند و بعدها به عنوان پیشرفت فکری و اجتماعی انسان و جامعه و جهت تبیین سیر تاریخی و تکاملی و پیشرفت جوامع انسانی به کار برده اند. هوش، توانایی ذهنی است و قابلیت های متنوعی؛ هم چون استدلال، برنامه ریزی، حلّ مسئله، تفکر انتزاعی، استفاده از زبان، و یادگیری را در بر می گیرد

 مفهوم هوش فرهنگی برای نخستین بار توسط ایرلی و انگ8(2003) از محققان مدرسه کسب و کار لندن مطرح شد. این دو، هوش فرهنگی را قابلیت یادگیری الگوهای جدید در تعاملات فرهنگی و ارائه پاسخهای رفتاری صحیح به این الگوها تعریف کرده اند. آنها معتقد اند: در مواجهه با موقعیت های فرهنگی جدید، به زحمت می توان علائم و نشانه های آشنایی یافت که بتوان از آنها در برقراری ارتباط سود جست. در این موارد، فرد باید با توجه به اطلاعات موجود، یک چارچوب شناختی مشترک تدوین کند، حتی اگر این چارچوب درک کافی از رفتارها و هنجارهای محلّی نداشته باشد. تدوین چنین چارچوبی تنها از عهده کسانی برمی آید که از هوش فرهنگی بالایی برخوردار باشند. بر اساس این تعریف، هوش فرهنگی،هوشی متفاوت از هوش اجتماعی وعاطفی به شمار می رود.

پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه سبکهای تفکر با هوش فرهنگی دبیران ، در مدارس مقطع متوسطه شهرستان نقده انجام شده است. با استفاده از روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی 145 دبیر با توجه به جنسیت به صورت طبقه ای متناسب با حجم هر طبقه به طور تصادفی انتخاب شدند. برای گردآوری داده های پژوهش، از دو پرسشنامه استاندارد سبکهای تفکر استرنبرگ و واگنر و هوش فرهنگی آنگ و همکاران استفاده شده است. برای سنجش میزان پایایی از از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد که برای پرسشنامه سبکهای تفکر 94/0α = و هوش فرهنگی861/0α = به دست آمد. داده ها پس از جمع آوری بر اساس فرضیه های پژوهش و با استفاده از تحلیل مانوا و تحلیل رگرسیون چندگانه تحلیل شد. نتایج نشان داد که بین مؤلفه‌های سبکهای تفکر با کل ابعاد هوش فرهنگی، رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. علاوه بر این، سبکهای تفکر قضایی، سلسله مراتبی، کلی نگر و آزاد اندیش نیز می‌تواند به طور مثبت و معنی داری، عامل فراشناختی، شناختی، انگیزشی و رفتاری را پیش بینی کند.

منبع:مقاله ابعاد هوش فرهنگی


نويسنده : الهه سرافراز


مدیریت کیفیت فراگیر

مدیریت کیفیت فراگیر

درنگرش سنتی، کیفیت محصولات در پرتو ویژگیها و صفات فیزیکی آن از قبیل «استحکام» و «قابل اعتماد بودن» ارزیابی می شود، ولی امروزه بسیاری از شرکتها مفهوم « کیفیت » را مورد بررسی مجدد قرار داده اند. این شرکتها متوجه شده اند که مطلوبترین و موفقترین محصول در جهان اگر « نیازها»، «خواسته ها » و «انتظارات مشتریان» را برآورد نکند « ایده آل » محسوب نمی شود. مفهوم جدید کیفیت مستلزم استراتژیهای جدید در « سازماندهی» ، « اجرا » و « کنترل » است. امروزه توجه به کیفیت دیگر منحصرأ بر عهده گروه کوچکی از افراد که عملکرد را تحت نظر می گیرند و محصولات معیوب را از خط مونتاژ جدا می کنند نیست. امروزه تمام کارکنان سازمان عناصر مؤثر در کیفیت محسوب میشوند.
در چند دهه گذشته بسیاری از سازمانها به اهمیت استراتژیک « مدیریت کیفیت جامع، TQM» برای سلامت سازمانی خود پی برده اند، آنها دریافته اند که با مدیریت جامع ( TQM) می توانند در بازارهای داخلی و بین المللی رقابت کرده و باقی بمانند. مدیریت کیفیت جامع نه تنها بسوی بهره وری و ارزش افزوده بیشتر ( نتیجه گرائی)، استانداردهای بالاتر، سیستم ها و رویه های بهبود یافته، انگیزش بهتر کارکنان سازمان و رضایت بیشتری مشتری رهنمون میشود، بلکه سبب هزینه های کمتر و صرفه جویی نیز میگردد. یعنی کیفیت با مؤثرترین هزینه ها بدست میآید. در نتیجه فرآیند مستمر و فراگیری برای بهبود کیفیت آغاز میشود. برای بهبود کیفیت کافیست مشکلات کیفی و خطاها مورد توجه قرار گیرند و هدایت شوند تا مکانیزمی بوجود آید که تهدیدات به فرصتهایی برای بهبود و جذب مشتریان تبدیل شود. هر گاه یک مشتری ناراضی شود. موجب میگردد که حسن شهرت سازمان از بین برود و همچنین سبب میشود که تلاش بیشتری توسط افراد سازمان انجام گیرد تا ابتدا مشخص شود که چه چیزی موجب ایراد و نارضایتی مشتریان شده است و سپس برای تصحیح آنچه که باعث ایراد شده است اقدام شود. این تجربیات غیر راضی کننده، هزینه های مازاد را برای سازمان ایجاد خواهد کرد که مستقیماً بر عملکرد سطوح پایین تر تأثیر می گذارد و سطح توانایی حضور در بازار را کاهش میدهد.

مقوله مدیریت کفیت فراگیر طی دو دهه گذشته توجهات زیادی را در صنعت و علوم اکادمیک به خود جلب کرده است. مدیریت کیفیت فراگیر یکی از مشهورترین و پردوام ترین مفاهیم و فلسفه های توسعه و مدرن مدیریت در پایان قرن گذشته بوده که اثرات شگرف و عمیقی در تاریخ کسب و کارهای جدید داشته است. توسعه مفاهیم مدیریت کیفیت فراگیر باعث ایجاد تغییر جهت در فرایند های ارزیابی سازمانی، از کنترل کیفیت به سمت تضمین کیفیت شده اند و نیز بازتابی از کاربردهای متنوع و متفاوت آن که از بخش‌های تولیدی کارخانه‌ها شروع و به بخش های وسیعی از سایر فعالیت های سازمانی گسترش پیدا کرده است.

ابعاد مدیریت کیفیت فراگیر
در تجزیه و تحلیل مدیریت کیفیت فراگیر با چند کلمه سروکار داریم:

مدیریت : فن، هنر، و روش اداره کردن، کنترل کردن، هدایت کردن و … می‌باشد.

کیفیت : درجه تطابق کالای تولید سده یا خدمات ارائه شده با نیاز مشتری را بیان می‌کند.

جامع(فراگیر) : نشان دهنده کامل بودن وهمه گیر بودن آن است.

کیفیت فراگیر :تحقق کیفیت با هزینه کمتر

منبع:مقاله مدیریت کیفیت فراگیر


نويسنده : الهه سرافراز


سیستم مدیریت شهری

سیستم مدیریت شهری

برنامه‌ریزی اجتماعی، از دهه ۱۹۶۰ میلادی رواج یافت. در آن دهه، دولت و مدیران شهرهای بزرگ دریافتند که ناآرامی‌های اجتماعی مانند قومی، نژادی و طبقاتی؛ تهدیدی برای پایداری اقتصادی و سیاسی در شهرها است. از اینرو، مقوله برنامه‌ریزی اجتماعی، اقبال و رواج یافت. در واقع، برنامه‌ریزی اجتماعی، به عنوان نشانه‌ای از برابری طلبی و مشارکت جویی دولت و مدیران شهر، تفسیر شد. (رمضانی خورشیددوست، ۱۳۸۲، ۳۸ – ۴۱)
با این حال نقطه شروع مدیریت شهری به معنای نوین آن را بایستی در تحولات دهه ۸۰ و ۹۰ میلادی جست. در این زمان و پس از دوره رکود نسبی دهه ۸۰ مضامین و مفاهیم جدیدی در ارتباط با نقش و وظایف دولت‌ها به وجود آمد و دولت رفاهی که در دهه ۷۰ ناکارآمدی خود را در مواجهه با رخدادهای جاری در زمینه‌های فنی و اجتماعی نشان داده بود جای خود را به دولت حداقلی داد و دولتهای محلی در پرتو مدیریت نوین دولتی به توانمندساز بدل شدند. فرایند تمرکززدایی نیز در تبدیل مدیریت شهری به یک فعالیت قدرتمند و دارای اختیارات قانونی سرعت بخشید. در گام آخر تحلیل اندیشه‌های پوزیتیویستی در مقابل تفکرات انتقادی و ساختارگرایانه در حوزه‌های اجتماعی و فرهنگی و شکست راه حلهای همسان در نقاط مختلف که از روی نمونه‌های غربی الگو برداری شده بودند (به عنوان نمونه طرحهای اقتصادی در آمریکای لاتین) و تأکید بر حل مشکلات به صورت محلی در اهداف توسعه هزاره سبب تقویت بیش از پیش مدیریت شهری، علی‌الخصوص در کشورهای در حال توسعه شد.

مدیریت شهری نقشی فعال در توسعه ی مدیریت و هماهنگ سازی منابع برای دستیابی به اهداف توسعه پایدار شهری دارد و هدفاساسی آن ایجاد محیطی قابل زندگی برای همه ی افراد جامعه که همراه با عدالت اجتماعی، کارایی اقتصاد و پایداری زیست محیطیمی باشد، بنابراین در این مقاله ابتدا به بررسی سیستم مدیریت شهری، وظایف، عملکرد و جایگاه آن در نظام برنامه ریزی شهریکشورهای توسعه یافته و ایران پرداخته شده و سپس اهداف و راهبردهای سیستم مدیریت شهری در ایران بیان شده و نهایتامحدودیت های ساختاری این سیستم در ایران در مقایسه با کشورهای توسعه یافته مورد بررسی قرار گرفته که نتایج حاصله حاکیاز آن است الگوی سیستم مدیریت شهری در ایران به صورت متمرکز می باشد که دولت های مرکزی در اداره ی شهرها دخالتمی کنند و الگوی آن ها مبتنی بر دیوان سالاری می باشد، اما مدیریت شهری در کشورهای توسعه یافته به شیوه ای غیرمتمرکزمی باشد، به طوری که دولت ها بیشتر نقش سیاست گذاری و تسهیل سازی دارند و وظایف آنها جنبه حاکمیتی دارد و مدیریتمحلی، شهرداری ها و بخش خصوصی مسئولیت امور شهری را برعهده دارند، و در نهایت پیشنهاداتی برای بهبود وضعیت سیستممدیریت شهری در ایران ارائه می گردد.

منبع:مقاله سیستم مدیریت شهری


نويسنده : الهه سرافراز


جهت گیری استراتژیک

جهت گیری استراتژیک

روند جهانیسازی و شکل گیری فضاهای رقابتی جدید منجر شده است که صادرات نه تنها برای اقتصاد ملی امری ضروری باشد، بلکه برای بقا و رشد بسیاری از شرکت¬ها نیز امری حیاتی تلقی شود. نوع جهت¬گیری استراتژیک شرکت به عنوان یکی از مهم ترین عوامل اثر گذار بر موفقیت صادرات مشهود است. یکی از چارچوب¬های جهت گیری استراتژیک، فعال بودن در مقابل انفعالی بودن است. فعال بودن با درک مدیریتی مبنی بر این که سازمان میتواند از طریق تحلیل نظام مند فرصت¬ها و تهدیدها، مقصدش را تحت تأثیر قرار دهد، تعریف میشود و در مقابل انفعالی بودن بیانگر سطوح پایین تحلیل تقاضا و تحقیق بازار در سازمان است. انتظار میرود که شرکت های صادراتی با جهت گیری استراتژیک فعال، موفقیت بیشتری را در امر صادرات تجربه کنند و همچنین داشتن جهت گیری استراتژیک انفعالی موفقیت صادرات شرکت را مخدوش کند. بر این اساس مدل مفهومی تحقیق تبیین شد و 4 فرضیه مبتنی بر آن شکل گرفت. از طریق اطلاعات جمع آوریشده به وسیلة پرسشنامه ای 34 نمونه ای از جامعة شرکت¬های صادراتی واقع در شهر مشهد و با استفاده از روش تحلیل رگرسیون، نتایجی حاصل شد که نشان میدهد جهت گیری استراتژیک فعال بر موفقیت صادرات و انتظار موفقیت آتی صادرات تأثیر مثبت دارد. از طرف دیگر، تأثیر منفی جهت¬گیری استراتژیک انفعالی بر موفقیت صادرات و انتظار موفقیت آتی صادرات رد شد.

روند جهانی سازی و شکل گیری فضاهای رقابتی جدید منجر به این امر شده است که صادرات نه تنها برای اقتصاد ملی امری ضروری باشد، بلکه برای بقا و رشد بسیاری از شرکت ها نیز امری حیاتی تلقی گردد. نوع جهت گیری استراتژیک شرکت به عنوان یکی از مهم ترین عوامل اثر گذار بر موفقیت صادرات مشهود است. یکی از چارچوب های جهت گیری استراتژیک فعال بودن در مقابل انفعالی بودن است. فعال بودن با درک مدیریتی مبنی بر این که سازمان می تواند از طریق تحلیل نظام مند فرصت ها و تهدیدها، مقصدش را تحت تاثیر قرار دهد، تعریف می شود و در مقابل انفعالی بودن بیانگر سطوح پایین تحلیل تقاضا و تحقیق بازار در سازمان است. انتظار می رود که شرکت های صادراتی با جهت گیری استراتژیک فعال، موفقیت بیشتری را در امر صادرات تجربه کنند و همچنین دارا بودن جهت گیری استراتژیک انفعالی موفقیت صادرات شرکت را مخدوش کند. بر این اساس مدل مفهومی تحقیق تبیین شد و 4 فرضیه مبتنی بر آن شکل گرفت. از طریق اطلاعات جمع آوری شده ی به وسیله ی پرسش نامه از نمونه ای 34 تایی از جامعه ی شرکت های صادراتی واقع در شهر مشهد و سپس با استفاده از روش تحلیل رگرسیون، نتایجی حاصل شد، به طوریکه مشخص شد جهت گیری استراتژیک فعال بر موفقیت صادرات و همچنین انتظار موفقیت آتی صادرات تاثیر مثبت دارد. از طرفی تاثیر منفی جهت گیری استراتژیک انفعالی بر موفقیت صادرات و انتظار موفقیت آتی صادرات رد شد.

منبع:مقاله جهت گیری استراتژیک


نويسنده : الهه سرافراز